نتایج جستجو برای عبارت :

بچه‌ی ظاهرا گوگولی و مامانی

ظاهرا مهاجم دیپورتی پرسپولیس راهی ذوب آهن خواهد شد.
جونیور براندائو بازیکنی که نتوانست در تیم جا بیفتد و همچنین نظر کادر فنی نسبت به او منفی بود ظاهرا قرار است به ذوب آهن بپیوندد .
منبع این خبر سایت ایلنا و باشگاه خبرنگاران جوان است . 
داشتم فکر میکردم که چه تعطیلات خوب و کم حاشیه ای بود و همزمان یک سایت خبری رو باز کردم. تیتر یکش این بود:  هشت عضو خانواده در یک تصادف کشته شدند.
ظاهرا من بی خبر بودم یا مسیری که آمدم، نرمال بود
ظاهرا زیاد سفر می رویم همه ما هموطنان، فرهنگ سفر و گردشگری هم امیدوارم بیاد
همیشه دانشگاه رو یه جای خیلی باحال میدونستم .
برعکس چیزی که الان داره اتفاق میفته.
ظاهرا یه پسر عرب کسخول ساکن استرالیا میخواد بلند شه بیاد ایران یه دختر بگیره برگرده اونجا و خب بزنه تو سرش تا آخر عمر.
و خب ظاهرا یه دختر شبیه من میخواد. و خالم اینا منو براش در نظر گرفتن.
ولی جرات نداشته مستقیم به مامانم بگن. 
آره دیگه.
شت:/
در خانه‌ی من ظاهرا همه چیز زیبا و مرتب و تمیز است. همه چیز سر جای خودش است. چیزی گم نمی‌شود و جای هر چیزی دقیقا مشخص است، اما در باطن... هرچه بنویسم تف سربالاست. در واقع خانه و زندگی من مثل گهِ کادوپیچ شده است. دوست تقریبا شاعری دارم که اسمش مصطفی است، موصو صدایش می‌زنیم. این اصطلاح گهِ کادوپیچ شده را از او یاد گرفته‌ام. هرچه هست وضعیت من و خانه و زندگی‌ام را به درستی شرح می‌دهد. در خانه‌ی من ظاهرا همه چیز تمیز و مرتب است اما اگر کتاب‌های کتاب
دیشب آخرین نفر بودم که کارم توی آزمایشگاه تموم شد
تا اینجاش یادمه که لامپ ها رو خاموش کردم ولی قفل کردن در!!؟؟
اصلا یادم نیست...
ساعت 12 نگهبان رفته چک کرده ظاهرا در باز بوده
و از قضا من یه کیف اینجا گذاشتم که فقط واسه کلاس زبان ازش استفاده میکنم
چون همیشه کوله لپ تاپ همراهمه نمیتونم دوتاشو باهم ببرم خوابگاه و بیارم
آقای نگهبان  اومده کیف رو دیده و ظاهرا کل دانشکده رو گشتن دنبال صاحب کیف:|
و چون سرور هم روشن بوده و اینا نمیدونستن همیشه روشنه کلی
لوکیشن:درمانگاه زنان
دختربچه ای ظاهرا 12_13ساله وارد میشه و پشت سرش مردی ظاهرا 30ساله...
_دکتر گفت بفرمایید?
+مرد با حالت خجالت زده گفت ایشون رو آوردیم برای معاینه.(تمام دیالوگ های مرد رو با تصور چهره ای که نیش هاش تا بناگوش بازه و میخنده و مثلا از خودش خجالت میکشه بخونید).
_چند سالتونه?
+خودم 29 و این 15...
_این بنده خدا که تا چشم باز کرده تو عقدش بستی،دیگه وقت داشته بخواد کاری انجام بده?!!!!!
+والا خانم دکتر حالا معاینه که ضرری نداره.من خودم دانشجو بودم د
خب ظاهرا علامه نه تنها بد نیست بلکه خیلیم خوبه. خوابگاهش که خیلی بهتره حداقل. فقط بزرگ ترین مشکلی که داره دوریش از انقلابه که خیلیم مهمه اتفاقا.
و خب چیز دیگه ایم که هست دو رشته ای خوندنه. که فقط چند تا بخشنامه ی مبهم در موردش وجود داره و میگه فقط رشته های مرتبط. حالا فعلا که ظاهرا دانشگاه تهران ادبیات و روان رو مرتبط نمیدونه، دیگه نمی دونم علامه چطوره
مدیریت جهانگردی رو هم واقعا دوست داستم، رشته ی خیلی جذابی بود. مامانم هم به حدی داره سعی میکن
 من کلا امار یه عده رو نگه میدارم چون به قضاوت در اینده کمک میکنه
حسودها گروه اول هستن
فضول ها گروه دوم هستن
کسایی که تو براشون خیلی مهمی ولی به هر دلیلی سعی میکنن زیاد نشون ندن که تو براشون مهمی
در این راستا حتی از تحقیرکردنت هم استفاده میکنن!
من خیلی دوست دارم بدونم عاقبت این ادمها چی میشه.
مثلا این وایتها یا کسایی که از کالچر اونها بیرون اومدن خیلی محافظه کارن
تو و صد نفر دیگه براشون مهمی
فقط دوست ندارن نشون بدن که تو مهمی براشون
ظاهرا بی مح
این مترو هم برای ما شده مث .... نمیتونم چیزی مثال بزنم. حالا تعریف کنم خودتون متوجه میشید.
دیروز تو شلوغی و بزن بزنای مترو صورت یه خانم تو فاصله 20 سانتی متری از چشام قرار داشت.جوری که این خانم کرم مالیده بود به صورتش و کلی چیزای دیگه که دقیقا مصداق لولو به هلو بود. این خانم پیاده شد و چن ایستگاه بعد یه نفر گلدون به دست وارد شد. با دیدن گل اولین چیزی که از دهنم دراومد که " این طبیعیه؟؟" و ظاهرا طبیعی بود...اما چطور ...روی گل به اون خوشگلی و با طراوتی یه
بعد از حدود ۴۰ روز اومدم مرخصی.هوای عسلویه غیرقابل تحمل شده اما خوب ظاهرا مهندسی این چیزها رو هم ممکنه در پی داشته باشه.خدا رو شکر پروژه داره خوب پیش میره و مهندسین و کارگرها دارن با نهایت توان کار میکنن و چیزی که در نهایت نصیبشون خواهد شد یه حقوق بخور و نمیر ، گذر عمر ، دوری از خانواده ، هزاران مشکل عصبی ، روحی و جسمی ، نداشتن امنیت شغلی و ...در سال های بعد خواهد بود و باور کنید جایی که مهندسینش به این حال و روز برسن یعنی اون جامعه داره مستقیم به
در مطلب قبلی نوشتم که نمی‌دانم نوشتن به بهبود حالم کمکی خواهد کرد یا نه، اما ظاهرا بی اثر نبوده است: امروز کمی بر احوالاتم مسلط تر بودم.
تصمیم گرفتم بیشتر بنویسم. تصمیم گرفتم مرتب بنویسم. شاید نوشتن آن درمانی باشد که دنبالش هستم و هنوز پیدایش نکرده ام.
افکارم
افکارم مثل چند کلاف نخ در هم گره خورده هستن و هر لحظه یک سر نخ را پیدا می‌کنم و بعد از چند لحظه به چنان گره‌ای می‌رسم که ترجیح می‌دهم در جستجوی یک سر نخ دیگر باشم.
دارم تلاش میکنم خودم ر
کسی که تو رو دروغ گو خطاب کنه و الفاظ رکیک بکار ببره ظاهرا که نه حتما عاشق نیست و فقط دنبال سپری شدن روزگارشه. 
میگن تو محال ترین اتفاق ها یه هَست وجود داره ،دیشب فهمیدم که هست
قرار بود وبلاگ رو کامل کنم کلی متن نوشته بودم هرچند این وبلاگ حذف شه بهتره
الان نه حالم بده
نه حسم خرابه
نه افسردگی دارم
نه در گیر مشکل خاصی هستم
 
خیلی منطقی و اروم دارم به این فکر میکنم که من چقدر با یک سری رفتار ثابت اشتباه ادم هایی زیادی رو ناامید کنم
 
ندادن محدودیت بهشون در رفتار با خودم
نذاشتن محدودیت برای خودم در رفتار باهاشون
دست پایین گرفتن خودم و عملا پایین اوردن خودم
 
توی این سه رفتار، سومی رو به مرور کم و کمتر کردم
اما دوتای اول به قوت خودش باقیه متاسفانه
 
 
توی مهمترین ارتباط هایی که دارم (داداشم، همسر
باسلام
این ترم به شدّت کارهام زیاد شده و توان به روز رسانی وبلاگ را ندارم.
البته این وبلاگ دیگر به روزرسانی نخواهدشد. (نظرات شما مشاهده و إن شاءلله تایید خواهدشد.)
ممنون که این مدّت ما رو تحمّل کردید.
إن شاءالله به زودی زود، دوباره درخدمت هستم. (با وبلاگی جدید و تخصصی‌تر)
قصد داشتم بار آخری که آمد رشت دعوتش کنم تا یک بار دیگر همدیگر را مزه کنیم. اما همزمان با او، کرونا هم به شهرمان رسید. حتی ملاقات عادی هم معقول نبود. من حرفی نزدم. او هم ظاهرا تمایلی نداشت. دو ماه از روزهایی که این افکار توی سرم بودند می‌گذرند. حالا خودم مطمئنم نیستم که دلم بخواد یک بار دیگر کنار هم بیدار شویم.
کلا این زن احترام به زن، احترام به کودک، احترام به نژادهای مختلف، احرتام به انسان، احترام به همدیگه، همه رو برد زیر سوال و کلا نشون داد که کاناداییا خیلی وقتا همه کارهاشون ظاهریه، ظاهرا از اب و هوا میپرسن (خدا رو شکر توی بی سی این رو نمیپرسن) ظاهرا حالت رو میپرسن ولی ازت متنفرن.
 
بی سی مردمش ساده ن
برای همین بروز میدن
 
توی انتاریو نژادپرستی ده ها برابره،
ولی خیلی محافظه کارن و بروز نمیدن
 
خدایا شکرت ازونجا اومدم بیرون.
 
 
دلم برای این خانم
خب ظاهرا دوران دیوار اشعار هم داره به پایان میرسه. البته این به معنی تعطیلی دیوار اشعار نیست به معنی ساده تر شدن سبک دیوار ه این طور که من شعر یا داستان نمیارم و فقط طرح بحث میکنم و بقیه اش با خودتون البته طرح بحث هم با شما باشه بهتره. 
خب؛ عزیزم ،
بعید میدونم تو تن به خوردن اون قرصه که مقدار استروژن و پروژسترون رو بالا می بره و دیواره رحم رو ضخیم میکنه(خیلی زشته که اسمش رو نمیدونم؟ LD?) و درنتیجه پریود شدن رو به تعویق میندازه و ظاهرا عوارض زیادی داره بدی،
درنتیجه این پریود شدن های قبل آزمون هارو به فال نیک بگیر.
لطفا هیچ‌وقت، هیچ‌کدوم از حرفای منو باور نکنین، حتی یه کلمه‌شون رو، وقتی مسخره‌ترین چیزی کافیه تا مهمترین چیزام کله‌پا بشن، مسخره‌تر اینه که بعد دوباره عین احمقا تموم تلاشم رو می‌کنم تا از اول بسازمشون، یکی نیست بگه بابا بذار باد ببردش! آخه برا چی؟ داری واسه کی خودتو می‌کشی؟
ادامه مطلب
 
مردها خیلی سریع تر از دخترها احساساتشون رو develop میکنن.
هرچی مرد ظاهرا بی تفاوت تر و خشن تر باشه بدتره.
این چیزیه که دور و بر خودم میبینم و منو به وحشت میندازه. 
به مردها نگاه که میکنی اونها اگه تو رو دوست دارن، ته دلشون میمیرن برات.
شناختن مردها خیلی دشواره.
و وقتی میشناسیشون خیلی ترسناک میشه.
یا حضرت مادر
با بغض خوشحالم
سپاه حملات راکتى به پایگاه هاى امریکا در عراق را آغاز کرده است. تا کنون ٤ موشک از غرب ایران و همچنین تعدادى راکت به سمت عراق شلیک شده. تعداد تلفات مشخص نیست.
هدف اصلى، ظاهرا پایگاه الأسد متعلق به ایالات متحده در عراق است.
سجده شکر نیاز است امشب
من نمیدونم چقدر فشار روی ادمها هست اینجا توی این کشور،
چقدر مگه ادمها سختی میکشن،
که قیافه یه آدم سی و هفت و هشت ساله اندازه یه مرد پنجاه و پنج شش ساله پیر میشه.
 
اصلا من دلیلش رو درک نمیکنم. ظاهرا هیچ درد و رنجی نیستی ولی ادمها مریضی فیزیکی یا روحی روانی دارن.
 
 کاشکی آدم بهتری بودم.
برای همسر آینده م جفت صبورتری
برای مادرم دختر سرحال تر و مهربان تری
برای درسم محقق بهتر و باهوش تری
برای خانواده ام خواهر دلسوزتری‌
 
پر از نقص های خیلی درشتم که حس می کنم دیگه برای درست کردنشون دیره.
تا حالا توی عمرم اینقدر حس ناتوانی نکرده بودم که این چند روز کردم. که ظاهرا ادامه دار هم هست.
توی دنیایی که دریا شکافته میشه و نوزاد حرف میزنه و آتش نمیسوزونه و علیل سالم میشه و مُردِ زنده، بزرگ و خیر دعا کن چون ظاهرا فقط غیرممکن غیرممکنه! بخش مهمش "ایمان" هست. نه ایمانی که از بچگی کردن توی مغزت و نقطه مقابل عشقه. ایمانی متفاوت از کتاب‌های درسی لازم داری..
این دو گوشی به تزیین عده مدل SM-G۷۷۰F و SM-N۷۷۰F را یدک می کشند و البته درون مورد نوت ۱۰ لایت سامسونگ چیز زیادی نمی توان گفت، اما خوشبختانه داخل وفاق با مشخصات معیار لایت گلکسی اس ۱۰ می نبوغ با قاطعیت بیشتری اظهارنظر کرد. باید خاطرنشان کنیم که گلکسی اس ۱۰ لایت شاید یک نام دیگری برای گلکسی A۹۱ باشد. این گوشی در ته رنگ های سفید، مشکی و آبی عرضه خواهد شد. داخل ربط با دیگر مشخصات گلکسی اس ۱۰ لایت هم می توانیم بوسیله محدودیت های گلکسی A۹۱ اشاره کنیم. ای
اکنون برای طرح یکماهه در پلدشت هستم. شهری در مرز بین ایران و نخجوان.
شهر کوچک و دنجی است. ظاهرا پزشک متخصص داخلی این مرکز مرخصی زایمان است و
من هم باالاجبار به این شهر معرفی شدم. دوستانی که ماههای قبل طرح بودند
حداکثر چند روز طرح رفتند ولی از شانس بد من مجبورم حداقل ۲۰ روز اینجا
باشم.  بدشانسی از این جهت که اکنون وقت درس خواندن و آمادگی برای بورد و
گواهینامه تخصصی است نه کار کردن ، آنهم مفت.
خاطرات جالبی را اینجا با خانواده دارم. من جمله در زم
تو اوایل مدت رهبری آقای علوی، ظاهرا اتفاقی نیفتاد
ولی دشمنان قیام اون روستا، میدونستن که آقای علوی هم مثل آقای آگاهه، در خفا جنگ نرم رو آغاز کردن
بین مردم شبهه پخش کردن ...
برنامه دشمنا این بود که تو چهل سال، قیامو نابود کنن ...
قسمت دوم داستان نه بابا ... شوخی نکن از خودم
 
بعد به خودت میای میبینی زندگی همونقدر پر چالشه، مثل روزهای قبل، حتی بدتر. که مهمونی و بوس و قلب و نی نی جدید و جوجه اردکای تازه به دنیا اومده و دلخوشی های فندقی ِ دیگه، ظاهرا چیزی رو تغییر ندادن. یا حداقل فعلا تغییر ندادن.
صبح از خواب پامیشی. کش و قوسی به بدنت میدی، درد تو بدنت جریان پیدا می کنه. یادت می افته دوست ِ خشنت دوباره برگشته. شاید بگین دوست که خشن نمیشه. اما چیزی که همیشه همراهته اما بی رحم و تنده ولی خیلی چیزا یادت داده، به نظرم اسمش م
ظاهرا) به شما بگویم که چگونه می توانید بدون اطلاع ویژه و از خانه خود در اینترنت پولدار شوید؟ شما نمی دانید که چگونه می توان در سال 2020 درآمد کسب کرد بدون آنکه به کلاهبرداری بپردازید؟ آیا هر وقت می خواهید عبارت "پول آسان" را در جایی مشاهده کنید ، پرتاب می شوید؟
ادامه مطلب
تایم کلش ۱ساعت و ۵۵ دقیقه اس. امتیاز IMDb هم ۶.۷ از ۱۰.
فیلمی نیست که عادم دوبار ببینه. دفعه اول هم میخکوب نمیکنه عادمو اما فیلم خوبیه. وسطش خسته نمیشی و چند بار اون اتفاقی ک فکر نمیکنی میفته و تهش هم یه سورپرایز کوشولو داره. درمورد ی دختریه ک ظاهرا ی قتلی انجام داده و فرار میکنه و ... هرچی بیشتر بگم اسپویل میشع!
ژانرش رو هم نوشته بود دراما/فانتزی
اگ خاستین ببینین:))
از سفره ی انقلاب، امسال یه روز تعطیلی وسط هفته نصیب ما شد، و یه همسایه ی دیوار به دیوار که ظاهرا از صبح کرم گوش گرفته و میخونه : آمریکا آمریکا مرگ به نیرنگ تو، خون جوانان ما میچکد از چنگ تونامبرده بانو و حدودا ۶۰ ساله میباشد -_-
میفرماد دشمن در درون توست، آمریکای درونت را بشناس، و به آن مرگ فرست، حتی میفرماد آمریکا ی زمانه ات را بشناس، آمریکای کشورت را!
تکبیر!
به همه ماچ عید دادیم، همه، همممهدر حد سلام احوال پرسی به سلول ها سر زدیمصبحونه شیرکاکائو و ناهار آب‌هویج خوردیم
به توصیفات نچسب آدم ها حول سفر های خارجه و گردش های عجیبشون تو عید گوش دادیم و به همه ی ددر های نرفته مون فکر کردیم
به بحث ظاهرا تموم نشدنی مردها حول چیپ استقلال گوش دادیم
به عینک دور مشکی "ه" روی میز روبرویی خیره شدیم و به کار بدمون فکر کردیم....

رونوشت به "ه"، میز روبرویی؛ من آدم پست فطرتی ام...ببخشید
با امروز سه روز از شهادت حاج قاسم سلیمانی می‌گذرد و همه منتظرند که واکنشی نشان داده شود.شواهد امر هم نشان می‌دهد که جناح مذاکره تمایلی به پاسخ جدی ندارد. هم از آمریکا می‌ترسد و هم همیشه تنش‌زدایی کرده تا به خیال خودش اوضاع را بدتر نکند.اضافه کنید به پیشنهاداتی مثل پیشنهاد لغو تحریم در ازای کوتاه آمدن که ظاهرا از طرف قطر مطرح شده است.
ادامه مطلب
خلاصه ک چقد هیچ کس نیست. 
میتونم اینجا بیام از کارایی که این روزا درگیرشم بگم، از اینکه درسام سنگین شده یا مشغول به کار شدم. اما اینا رو همین دور و بریام هم میدونن، اینجا بگم تکرار اضافاته.
عوضش انقد نگفته دارم که میتونم تا صبح بنویسم و تموم نشه. اما انرژی میخواد گفتنشون. اصن چیزی رو ک انقد تو خودم نگه داشتم بگم ک چی؟
اینجا کلا بخش تاریک ذهنم فعال میشه و نوشته ها تلخه. این تلخی رو جای دیگه ای نمیتونم دور بریزم. انگار بلاگم زباله دونی تلخیات ذهنم
من وقتایی  که توی راه بودم خیلی دلم می گرفت. همیشه دوست داشتم با یکی حرف بزنم تا کمتر دلم بگیره. تو ظاهرا اینجوری نیستی یا اگرم باشی من اونی نیستم که بخوای باهاش حرف بزنی چون شماره هام هنوز بلاکه و تو اصلا اهمیت ندادی که آنبلاکم کنی.
اشکالی نداره. بالاخره یه روزی منو می بینی و اون روز شاید من دیگه هیچ جای زندگیت نباشم. 
نتت خاموشه. ایشالا به سلامت برسی. پیشاپیش خسته نباشی. من می خوابم.
آل‌اسحاق: چه ایرادی دارد مجلس چند قطبی باشد؟/ احزاب
به سمت کادرسازی حرکت کنند...

*************************************

آقای آل
اسحال ظاهرا حضرت عالی از تفکیک مفهومی میان 
«چند قطبی شدن » و «وجود سلایق مختلف»، درک درستی ندارید. بد نیست نگاهی به
تاریخ 200 ساله ایران از اوان مشروطه تا کنون بیاندازید شاید حافظه تاریخی تون
تحریک بشه و به یاد بیارید که همواره مردم بازیخورده همین کشمکش های ظاهری و خاله
زنگی امثال شما حزبی ها بوده اند... ضمنا کادر سازی حزبی در واقع به
خب ظاهرا همونجور که گفتن از غم‌ها، غم رو کم می‌کنه گفتن از شادی هم چنینه. روان آسوده‌ی تنهایم به تنگنا رسیده و دم به کله می‌کوباند و هیچ هم‌صحبتی نیست که نیست. ح مشغول به آدم‌های جدید است و آنلاین و درحال چت. م دیگر چت نمی‌کند. من تنهام و خسته‌ام از کتاب خواندن و گذران اینگونه‌ی عمر.
کاش این چند خط از درد تنهایی‌ام بکاهاند.
کلافه‌ام از این خودی که بلد نیست چون هایدگر و ویتگنشتاین و کانت تنها باشد. کاش یادبگیرم خودم را بغل کنم و با خودم تنه
خدا به رهبری طول عمر با عزت  عنایت فرماید که ظاهرا آقای رئیسی را به ریاست قوه قضاییه انتخاب کردند و زحمت ایشان و  برخی برادران مذهبی حامی ایشان  را برای دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری  از سر ما کم کردند . توجیه کردن این عده برای مناسب نبودن آقای رئیسی ،کاری بسیار سخت و تقریبا غیر ممکن بود.
کتابی که میخونم تینیجی عاشقانه س. بامزه س. این خیلی مهم نیست. می خواستم بگم که ظاهرا تو بلاد کفر آدما ... ینی دختر پسرا، یه آهنگ دارن. یه آهنگ برای خودشون که براشون معنی خاصی داره. و من متاسفانه باید به عرض خودم برسونم که من یه آهنگ با یه نفر دارم که هر دو هفته یه بار به یادش میفتم و امشب وقتی متوجه این موضوع شدم کتابو پرت کردم یه گوشه و فهمیدم که هنوز جاش درد می کنه. لعنتی لعنتی لعنتی
سلام
مادر همکلاسی جنس مخالفم چند روز پیش من رو دید و احساس کردم یه جوری در عذاب بود از دیدن من. انگاری مثلا یکی میخواد پسرش رو بدزده. در صورتی که من اصلا نه با پسرش صنمی دارم و نه تو فکر پسرشم. به نظرتون چی باعث شده که این زن چنین حسی داشته باشه و به من القا کنه. 
در مورد رفتار پسره هم با خودم براتون بگم چون ممکنه جای سوال باشه. پسره با من ظاهرا عادی رفتار میکنه. آدم مغروریه. کاری به کارم نداره. کاری به کارش ندارم. کار درسی پیش بیاد ازش کمک میگیرم پی
نیمه‌شب دیشب دلم هوای پاییز رو کرد!
چشمام سنگین شده بود ولی ظاهرا خودکارم هنوز رو کاغذ می‌رقصید و خسته نشده بود!
 
آبان و یک برگ درخت
زمین چشم به راه است
یک راه پر از باد
در امتداد تنه‌ی سخت
آن طرف‌تر به موازات راه
منم و صبر و هراس
چشم‌های تاریک خویش را
می‌فرستم پی آن شاخه‌ی برگ
می‌دوانم رویش
می‌رسم بر سر برگ
برگ لرزان استمنم و برگ و حواس
منم و برگ و دو چشم
برگ، لرزان پر ترس
پلک‌های چشم را
می‌کوبم بر برگ
برگ می‌زارد، می‌شود خواهش
من ولی چ
ظاهرا سورس کد های کاربران بازار به دست چند تا از هکر ها افتاده و برنامه نویس های بازار گفتند که باید مورد بررسی قرار بدیم اما نکته اینجاست که اگر برنامه نویسی کد های خودش را ببینه تو همون لحظه متوجه خواهد شد که این سورس ها اصلی است یا تقلبی........--فعلا پیشنهاد میشود حساب خود را بیهوده شارژ نکنید یا اگر برنامه بازار را دارید یک آنتی ویروس قوی هم نصب کنید(((تو همین وب معرفی کردم))_
#حدیث_مهدوی 
امیر المومنین(ع)
اللهم بلی لا تخلو الأرض من قائم لله بحجة اما ظاهرا مشهورا او خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته، و کم ذا و این اولئک؟ اولئک - و الله - الأقلون عددا، و الأعظمون عندالله قدرا. یحفظ الله بهم حججه و بیناته، حتی یودعوها نظرائهم، و یزرعوها فی قلوب اشباههم. هجم بهم العلم علی حقیقة البصیرة، و باشروا روح الیقین، واستلانوا ما استعوره المترفون، و
ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیمسلام
عاصف گفت:
- آخه ظاهرا یکی از سوالاشون از اون شخصی که آمارش رسیده بهمون این بود که چیکاره‌ای، آقایی هم که مدعی کارمند سازمان اتمی بودن هست، برای اینکه بهش حالی بدن گفته کارمند فلان جا هستم تا با این حرکت برای خودش اعتبار بخره. بچه های انتظامی هم بخاطر حساسیت شغلی اون شخص موضوع رو به اداره ما ارجاع دادن، بچه های اداره هم به واحد ما.
ادامه مطلب
من از اونام که خیلی زیاد شوخی میکنن.نه شوخی خیلی بد ولی خوب زیاد شوخی میکنم.همه مثل هم نیستن بعضی ها شوخی پذیر نیستن.بعضی وقتا باید قبول کنم مقصر خودم هستم.
در کل باید از شیطونی هام کم کنم و سعی کنم سایلنت باشم.
... سعی که نه ، حتما باید این کار رو بکنم.
هی روزگار...نیاز به تغییر چند پله ای دارم.
هنوز منتظر اون خبر خوب هستم که ظاهرا قرار نیست اتفاق بیفته.شش ماه گذشته !!!
بی خیال بشم یعنی؟
امروز خبر رسید که سهمیه‌ی بنزینِ بهداری رو حذف کردن! ظاهرا فرمانده کل از این دزدی باخبر شده (این که چطور باخبر شده یکم مفصله و از طرفی که حس می‌کنم چندتا از سربازهای قرارگاه توی کانال هستن ترجیح می‌دم فعلن نگم. ولی در موردش خواهم نوشت) و یه جلسه با فرمانده بهداری و مسؤول پشتیبانی (که آمبولانس‌ها در اختیارشه) گذاشته و بهشون گفته از قضیه مطلعه و کل سهمیه‌ی بنزین رو حذف کرده! واقعن از شنیدن این خبر خوشحال شدم. امیدوار شدم به اصلاحات. امیدوار شد
اصلا استاد عادتشونه روایت خوندن سر کلاس؛ حتی وقتایی که موضوع درس ظاهرا ربطی نداره، یه روایت مهمونمون می کنن
 
امام صادق (علیه السلام)- فی زیارة الامام الحسین(علیه السلام)-:
من زاره کان اللهله من وراء حوائجه، و کُفیَ ما أهمَّه من أمر دنیاهُ.
 
صرتم خیس شده و این نشونه ی خوبیه!
این یعنی دلم میگه: هنوز به من امید داشته باش؛ هنوزم  می تونم دلتنگ خوبیها باشم. 
این یعنی من هنوز زنده ام...
الحمدلله علی کل نعمه
اومدم دکتر فکر کردم فقط پانسمان قراره بکنن. بستریم کردن برم اتاق عمل نمیدونم چیکار کنن میبینی گرفتاری شدماااا. نمیدونم چی بشه یه ذره می ترسم. که قراره حالا چی بشه. کاش کتاب اورده بودم با خودم حوصله ام سر نمیرفت. به دستم سرم زده خیلی خوب نمیتونم بنویسم. فقط بدون حالم خوبه اینا میگن خوب نیست ظاهرا اگه نمونم جاش میمونه. امممم حالا چی میشه. عجب داستان مزخرفی شد. از این حال متنفرم. 
دارم می‌روم دادگاه تا شکایت از صاحبخانه‌ سابقه را برای استرداد ودیعه پی‌گیری کنم. او نه تنها تنها اندک دارایی‌ام را بالا کشیده  بلکه باعث شده از کار و زندگی خود  برای شکایت کردن از او بیافتم.این قضیه را به هرکس می‌گویم با توجه به شخصیت آرام و وضعیت بد اقتصادی من شروع می‌کند به نفرین کردن اما من در دل برای صاحبخانه و شخصی که ظاهرا از روی حق‌خواهی و دلسوزی، او را نفرین می‌کند دعا می‌کنم
ادامه مطلب
سلام
این مطلب هم برای کسانی هست که تازه شروع به کار برای برنامه‌نویسی کردن، آموزش الگوریتم و فلوچارت هست. کتاب خوبی هست. ظاهرا هم از چاپش خیلی میگذره و چاپ مجدد نشده، لذا به نظر نمیاد نویسنده کتاب از منتشر شدن کتاب ناراحت بشه:
https://www.sourcebaran.com/algorithms-and-flowcharts.html
«اعتقاد بنده این است که حتماً فقیه زن و مجتهد زن لازم داریم و گمان من این است که دماء ثلاثه و امثال این‌ها را غیر از زن هیچ‌کس نمی‌تواند فتوا بدهد.»
۷۹/۷/۱۵
+ عنوان، ناظر به مطلب «تاثیر سنت‌های تاریخی در فقه؟» و نظرات و پاسخ‌ها.
رئیس جمهوری با تأکید بر اینکه در برابر قدرت‌های زورگو و زیاده‌خواه، تسلیم نمی‌شویم، گفت: ما اهل منطق و مذاکره‌ایم اگر با احترام کامل و در چارچوب مقررات بین‌المللی سر میز مذاکره بنشینند، نه اینکه فرمان مذاکره صادر کنند.
ظاهرا کوتاه آمده اند و قرار است نفسی بکشیم ما مردم
وقتی حرف از زمستان میشه همه منتظر برف هستند.مخصوصا دانش آموزان مدرسه...چرا که تعطیلی وسط سال که کاملا هم موجه هست از هر چیز دیگه ای براشون جذاب تره..
حالا امسال روزهای آخر هفته شاهد بارش برف هستیم و موج های جدید سرما فقط پنجشنبه و جمعه رو هدف گرفتن و ظاهرا از تعطیلی خبری نیست..راستش منم ناراحتم..نه بخاطر تعطیل نشدن، بخاطر اینکه آخر هفته میتونستم برم به خانواده ام سر بزنم حالا نمیشه...
ان شا الله که همه در نهایت سلامتی و شادی باشن...و  مثل من دلتنگ
دانلود آهنگ جدید سجاد حسن پور ظاهرا آرومم
Download New Music Sajad Hasanpour Zaheran Aroomam
آهنگ جدید سجاد حسن پور بنام ظاهرا آرومم
بی نشونم بی نشون گم شدن اون روزامون چیزی نمونده برام
حال من خوب شه الان! هرچی که خواستم نشد برگردن اون روزامون

ادامه مطلب
بچه ها دعا کنین ما خیییلی پیشرفت نکنیم...دعا کنین سند چشم انداز بیست ساله محقق نشه ...نه تا چهارده صفر چهار که تا چهارده بیست و چهارده چهل هم محقق نشه
برای این که به استناد تاریخ هر کشوری قدرت گرفته شده و خری شده برای خودش به طور طبیعی به همسایه های ضعیفش ظلم کرده! اگر خرش خیلی قوی بوده که کلا به سراسر گیتی ستم کرده...
اولش فکر می کردم خب آمریکا و انگلیس و فرانسه و استعمارگرهای کهنه و نوی جهان، خدا و پیغمبر و جهان آخرت سرشون نمیشده که این طور کرده ا
ظاهرا در ساری مراسم سوگواری برای کشته شدگان فاجعه سقوط هواپیمای اوکراینی برگزار شده بود و مردم آمده بودند شمع روشن کرده بودند. مامورین هم ریخته بودند تا شمع ها را خاموش کنند.
مامور گفت : برید سر قبرش شمع روشن کنید
زن جواب داد : قبر داره مگه ؟ کدومشون قبر دارن ؟
مامور تشر زد : همه!
حالا که فکر میکنم میبینم بیراه هم نمی گفت. همه قبر دارند اینجا. یکی شرافتش را به خاک سپرده ، دیگری چشمانش را ، یکی گوش هایش ، آن یکی وجدانش ، پیرمردی جوانیش ، جوانی امید
آل‌اسحاق: چه ایرادی دارد مجلس چند قطبی باشد؟/ احزاب به سمت کادرسازی حرکت کنند...

*************************************

آقای آل اسحال ظاهرا حضرت عالی از تفکیک مفهومی میان  «چند قطبی شدن » و «وجود سلایق مختلف»، درک درستی ندارید. بد نیست نگاهی به تاریخ 200 ساله ایران از اوان مشروطه تا کنون بیاندازید شاید حافظه تاریخی تون تحریک بشه و به یاد بیارید که همواره مردم بازیخورده همین کشمکش های ظاهری و خاله زنگی امثال شما حزبی ها بوده اند... ضمنا کادر سازی حزبی در واقع به
 
یه بار بهش گفتم همیشه برام سواله، اینایی که میگید واقعا بهش اعتقاد دارید؟ گفت اگه قرار باشه نگیم تا اعتقاد کامل که نمیشه...
 
رجائاً گفتن قبول... با ارادت گفتن قبول... حتی اگه اعتقاد هم کامل نباشه...
 
ولی...
این یکی رو مجبور نبودی اگه اعتقاد نداری بگی، مجبور نبودی شعار بدی، مجبور نبودی...
این یکی اسمش چیه؟
ریا؟ یا دروغ؟ 
اگر هم به اینها اعتقاد داشتی پس چرا عمل نکردی؟ چرا حق عمل بهش رو برام قائل نبودی؟
 
 
این یکی برای من انگار روضه اس...
حس مفت باخت
احتمالا سامسونگ گوشی‌های سری جدید خود را با نام‌گذاری جدیدی ارائه و از الگوی متفاوتی پیروی خواهد کرد.
 
سری  گلکسی اس ۱۱ سامسونگ، پرچم‌دار سال آینده کره‌ای‌ها، ممکن است با نام دیگری معرفی شود. درواقع، سامسونگ ممکن است پرچم‌دار سری آینده گلکسی اس سامسونگ را گلکسی اس ۲۰ بنامد؛ درنتیجه از نام گلکسی اس ۱۱ خبری نخواهد بود. بسیاری شرکت‌های تولیدکننده‌ی گوشی موبایل نام‌گذاری این‌چنینی را در پیش گرفته‌اند و ظاهرا سامسونگ نیز از این الگ
با هوش ذاتی و دقت عجیبی که انگار یکی از آپشن های چشم هاش بود -چون وقتی می خواست پشت جسمت، لا به لای روحت را کنکاش کند، حالت چشم هاش عوض می شد- بعد از یکی دو جمله ی کوتاه و ظاهرا ساده فهمید من شیفته ی کشف کردنم. همین جا بود که دانه ریخت. خیلی محتاط. چون هنوز نمی دانست من از آن دسته احمق هایی هستم که شجاعانه به سراغ تجربه های جدید و کشف های تازه می روند یا از آن دسته احمق هایی هستم که دلشان ضعف می رود برای سرک کشیدن و مزه کردن و پرده برداشتن و لمس لذت
یا زنی که می‌خندد و می‌خندد و ظاهرا شاد ترین زنی‌ست که به عمرتان دیده اید،اما بعد از ترک شما می‌رود خودش را از فلان پل معروف پرت می‌کند پایین و داستان‌ش تمام می‌شود و یاد و نام‌ش طوری از ذهن همگان پاک می‌شود ،انگار نه انگار او هم روزی زنده بود و نفس می‌کشید.یا پیرمردی که تکیه زده به پشتیِ پشت‌ش و نفس های آخرش را می‌کشد و زل که بزنی به چشم‌هایش، چیزی نمی‌بینی جز غمِ مطلق.بعد سر می‌گذارد روی تکه‌ای پارچه و جان می‌دهد؛آن‌قدر بی‌صدا که
احتمالا سامسونگ گوشی‌های سری جدید خود را با نام‌گذاری جدیدی ارائه و از الگوی متفاوتی پیروی خواهد کرد.
 
سری  گلکسی اس ۱۱ سامسونگ، پرچم‌دار سال آینده کره‌ای‌ها، ممکن است با نام دیگری معرفی شود. درواقع، سامسونگ ممکن است پرچم‌دار سری آینده گلکسی اس سامسونگ را گلکسی اس ۲۰ بنامد؛ درنتیجه از نام گلکسی اس ۱۱ خبری نخواهد بود. بسیاری شرکت‌های تولیدکننده‌ی گوشی موبایل نام‌گذاری این‌چنینی را در پیش گرفته‌اند و ظاهرا سامسونگ نیز از این الگ
این گوشه از سالن مطالعه که من میشینم، ظاهرا کارهایی جز مطالعه هم درش انجام میشه!!
مثلا چن شب پیش دوستان برای آماده شدن جلسه دفاع اومدن و دوست عزیز مدافع خودشون رو پیراستن. تو همون گوشه.
یکی میاد و فقط با گوشیش ور میره...تو همون گوشه.
اصلا یکی میاد و میگیره اینجا میخوابه ...اونم تو همون گوشه.
.
.
.
الان تو همون گوشه  دو نفر چنان دارن با هم حرف میزنن که احساس میکنی اینا از تو شکم مادر همدیگر رو میشناختن...چ چیز عجیبیه این دوستای خوابگاهی ...عجیب ترش اونج
‍ (https://attach.fahares.com/MiUTwep1MbU2tcea1ZeQXg==) استراماچونی، آقای دماغ سر بالا
ظاهرا سرمربی ایتالیایی استقلال یک تافته جدابافته است؛ استثنایی به نام استرا که از روز اول خرج خودش را سوا کرده و کاری به‌کار بقیه ندارد. آقای استراماچونی غیر از همان جلسه معارفه اول، دیگر هرگز با خبرنگاران ایرانی گفت‌وگو نکرد که زیاد مهم نیست. جناب استراماچونی در نشست خبری بعد از بازی با ماشین‌سازی معرکه گرفت، صندلی پرت کرد و داستان درست کرد. او همه‌‌ چیز را انداخت گردن باش
بنام خدا
باسلام.
شخصت های دروغین ابرقهرمانی،مثل سوپرمن،بتمن،کاپیتان، و نمی دونم فلا و بمان .. اکنون که جهان پر از ویروس است،خبری از این سوپرقهرمان نیست! ظاهرا در خانه مانده اند،که مریض نشوند! حتا به کمک کشور خودشان یعنی امریکا و اروپا هم نرسیدن!

ادامه مطلب
اول سلام بعدا کلام ؛)
لطفا مرا خاموش دنبال کنید ، اینجوری احساس بهتر و راحت تری دارم . اگر چه این جمله رو در کادر سمت چپی نوشتم ولی ظاهرا دیده نمیشه !
اگر هم میشه حالا که داری لطف میکنی منو خاموش دنبال میکنی اون تیک ناشناس رو هنگام ثبت نظر بزن [لامصّب!]
همین ...
اول سلام بعدا کلام ؛)
لطفا مرا خاموش دنبال کنید ، اینجوری احساس بهتر و راحت تری دارم . اگر چه این جمله رو در کادر سمت چپی نوشتم ولی ظاهرا دیده نمیشه !
اگر هم میشه حالا که داری لطف میکنی منو خاموش دنبال میکنی اون تیک ناشناس رو هنگام ثبت نظر بزن [لامصّب!]
همین ...
حضرت صادق ع فرمود هر که صد ایه از قران در شب در نمازی بخواند یعنی در یکی از نمازهایی که در شب میخوا
اند ظاهرا از نماز های نافله ایست که از اول شب تا صبح میخوانند یا جداگانه دو رکعت نماز بخواند و این صد ایه را در ان بخواند خدای عزوجل برای او عبادت یکشب را ثبتت کند و هرکس دویست ایه در غیر از نماز خواند فران در روزقیامت   باخصومت نورزد ودر باره ضایع گذاردنش و روی بر تافتن از ان شکایت از او نکند وهرکه در شبانه روز  در نماز روز شب پانصدایه بخواند خدا
 
مدتها بود فیلمی را نیمه کاره رها نکرده بودم. مخصوصا از داخل سینما. ولی صدای اهسته ی افشین هاشمی روی اعصاب بود. فیلم که داستان خودش را زود لو می دهد. واقعا ان همه نریشن که رویا تیموریان می خواند لازم است؟ بدون انها فیلم حرف خودش را نمیزند؟
ظاهرا هرکسی میتواند فیلم بسازد اما مسلما هرکسی فیلمسازنخواهد شد. حتی اگر دست بگذارد روی موضوعی تابو وار از سرزمینش.
 
 
عنبر نسارا که از همان خروجی شماره 2 خر ماده درست میشه ظاهرا در بازار طرفداران بیشتری پیدا کرده است . سایتها خبری کار کرده اند درباره بهترین راه مصرف آن که دود کردن است. بخوانید:عنبر نسارا، دارای خواص عجیب و متعددی در طب سنتی ایرانی است. به تازگی عنبر نسارا را در قالب سیگار به بازار عرضه می‌کنند.بدجور داره از خرافاتی که به اسم طب سنتی تحویل میشه حالم به هم میخوره
سلام
قرار بود من هر روز یه نوشته داشته باشم ولی ظاهرا توفیق نبود که سعادت نصیبتون بشه و مطالبم رو بخونین
 
خب داشتم میگفتم امروز از اون روزا بود. صبح باید میرفتم دندون پزشکی اونم کجا؟ شهرستان
 
بعد که تموم شد گفتم چه کاریه منم میرم یه دوری توی بازار میزنم یه کم دلم واشه.
شما هم میدونین یه خانم که توی بازار دور بزنه یعنی چی؟
البته همیشه اینطوری نیستا یه وقتهایی عنایات خاص خدا شامل حالمون میشه و رزقمون رو از توی بازار با خودمون میاریم خونهکه الب
کتابو رسیدم به صفحه ۲۵۰ و در مورد رمان موبی دیک دارم میخونم. با بدبختی خودمو بیدار میکنم باورت نمیشه چجوری مست خوابمو نمیتونم چشمامو باز کنم خوبه بهم مثلا قرص فلوکستین داده بهم :/ ظاهرا که زیاد تاثیر نداره یا اگه داره یجور دیگه داره و مشکل پر خوابی منو حل نکرده همش میخورم و میخوابم اگه خودمو ول کنم. دلم میخواد کتابمو بخونم پیاده روی برم لاغر کنم کم بخورم هنوز موفق به هیچکدومش نشدم و خیلی به خاطر ناراحتم دوست دارم زودتر وقت دکترم بشه تا بهش بگم
«برنامه‌نویس‌ها خجالتی هستند». «گیک‌ها احساسات ندارند.»‌ و «گیمرها از ضعف مهارت‌های اجتماعی رنج می‌برند». ظاهرا انسان قرن بیست‌و‌یکمی بیشتر از هر زمان دیگری علاقه دارد همه‌چیز را دسته‌بندی کرده و ویژگی‌های مشخصی را به هر کدام اختصاص دهد. شما هم احتمالا بارها جملاتی مشابه این را می‌شنوید، می‌خوانید یا حتی به زبان می‌آورید. گاهی به خصوص در شبکه‌‌های اجتماعی و شاید هم دورهمی‌های خانوادگی، این نام‌گذاری‌ها و دسته‌بندی‌ها به ان
 
مدتها بود فیلمی را نیمه کاره رها نکرده بودم. مخصوصا از داخل سینما. ولی صدای اهسته ی افشین هاشمی واقعا روی اعصاب بود. فیلم که داستان خودش را زود لو می دهد. واقعا ان همه نریشن که رویا تیموریان می خواند واقعا لازم است؟ بدون انها فیلم حرف خودش را نمیزند؟ ا
ظاهرا هرکسی میتواند فیلم بسازد اما مسلما هرکسی فیلمسازنخواهد شد. حتی اگر دست بگذارد روی موضوعی تابو وار از سرزمینش.
 
 
غزلیات حافظغزل شماره ۳۶۷فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیمکه حرام است می آن جا که نه یار است ندیمچاک خواهم زدن این دلق ریایی چه کنمروح را صحبت ناجنس عذابیست الیمتا مگر جرعه فشاند لب جانان بر منسال‌ها شد که منم بر در میخانه مقیممگرش خدمت دیرین من از یاد برفتای نسیم سحری یاد دهش عهد قدیمبعد صد سال اگر بر سر خاکم گذریسر برآرد ز گلم رقص کنان عظم رمیمدلبر از ما به صد امید ستد اول دلظاهرا عهد فرامش نکند خلق کریمغنچه گو تنگ دل از کار فروبسته مباشکز د
(وقتی خوشبختی رو پیدا کردی سوال پیچش نکن ) :«ساموئل بکت» این جمله را دوست داشتم و دلم می خواست تکرارش کنم. تکرارش کنم تا مزخرفات توی مغزم خفه خون بگیرند و جمله ای به این قشنگی جای آنها را بگیرد. 
من هم مثل همه دنبال این خوشبختی هستم اما ظاهرا هر جا که می روم خوشبختی چند لحظه قبل آنجا بوده و من دیر رسیده ام. 
این روزها حال هیچکس خوب نیست. یا من خوب نمی بینم، چون خودم خوب نیستم. لعنتی حتی نمی شود به دیده ها هم اعتماد کرد. پس به چی اعتماد کنیم؟
نمی دان
همانطور که می دانید جمله چین در حال بروزرسانی شدن است
یکی از مشکلات بزرگ ما اجرا نشدن این نرم افزار بر روی برخی از سیستم ها بوده که ظاهرا به دلیل وجود مشکل net framwork. است.
این مشکل در نسخه جدید که انشاالله تا  6 /  10 / 98 منتشر می شود حل شده و دیگر مشکلاتی از این قبیل نخواهد بود
در صورت رؤیت خطا در روند کاری نرم افزار از بخش گزارش خطا برای ما ارسال نمایید.
با تشکر امیر مهدی جبرئیلی
برنامه نویس جمله چین و سرگروه بلوط
روز ثبت احوال است. مقیّدم که هرساله در این روز احوالم را ثبت کنم. سال گذشته گفتم که احوالم بد نیست. امسال اما بهترم. از وقتی "جدال دو اسلام" را خوانده ام، بهترم. احوال جسمی ام خوب است. (خواننده فهیم میداند که ناثر با در نظر گرفتن این موضوع که یک یا دو بیماری داشتن در این زمانه طبیعی است این عبارت را قلمی کرده است.) احوال روحی ام بهتر از سال قبل، اما باز هم خوب نیست. احوال شهرم - سبزوار - دارد مثل شهر "ر ه ش" میشود. احوال رفقایم خوب است ظاهرا در نبود من.
 
چرا شستن دست‌ها اینقدر مهم است؟ خیلی ساده بگوییم؛ دست‌های شما کثیف هستند، چون مدام به آدم‌های گوناگون، حیوانات، غذا‌ها و سطوح و وسایل دست می‌زنید و هزاران میکروب و ویروس و سایر آلودگی‌ها را جمع می‌کنید که اگر وارد بدن‌تان شوند می‌توانند شما را مریض کنند. ما خیلی بیشتر از آنچه فکر می‌کنیم به چشم‌ها، بینی و دهان خود دست می‌زنیم و همین کار ظاهرا بی‌ضرر باعث می‌شود میکروب‌ها و ویروس‌ها مستقیما وارد غشا‌های مخاطی‌مان شوند.
ادامه م
طبق گزارش یک سایت روسی و به استناد گفته‌های یکی از مقام‌های ارشد هواوی، ظاهرا هواوی میت ۳۰ و هواوی میت ۳۰ پرو در تاریخ ۱۹ سپتامبر (۲۸ شهریور) در اروپا معرفی می‌شوند. گفته می‌شود این گوشی‌ها از تراشه کایرین ۹۹۰ بهره می‌برند.
اگرچه در مورد این گوشی‌ها شایعات زیادی منتشر شده که بسیاری از آن‌ها چندان موثق نیستند، ولی با توجه به اینکه یکی از مقام‌های ارشد هواوی این تاریخ را اعلام کرده، می‌توانیم شک و تردید کمتری نسبت به صحت آن داشته باشیم. ا
سلام
شما باشید با یه همچین پسری چیکار میکنید؟، نه واقعا بهم بگین چه واکنشی نشون میدید توی این شرایط؟
بذارین برم سر اصل مطلب؛
من تقلید صدام خوبه و هیچ کسی از اطرافیان تقریبا متوجه نمیشه اگه بخوام صدام رو عوض کنم. یعنی تغییر صدا به حدی هستش که بابام هم متوجه نمیشه من دخترشم. از این موهبت خدادادی استفاده کردم و نامزدم رو امتحان کردم. مشکل بدبینی و این حرفها اصلا ندارم اما بدم نیومد امتحانش کنم چون یه جاهایی احساس کردم سر و گوشش میجنبه. 
البته پس
[ترجمه متن خبر]
به گزارش خبرگزاری مدار (مجمع دانش پژوهان راه شیری) تعدادی محقق جوان به آثاری از وجود سیاره ای کهن در نزدیکی مریخ دست یافتند. این آثار نشان میدهد قطعه های بزرگی که در اطراف منظومه شمسی سرگردانند مربوط به تکه های یک سیاره کهن است که در اثر برخورد یک شهاب سنگ از هم پاشیده و قطعات آن در فضا پخش شده است. این دانشمندان با عکسبرداری از قطعات مشابه و تلفیق مجازی آنها توانستند به تصویر این سیاره ظاهرا آبی دست پیدا کنند. محاسبه حجم و وزن و
سلام
امروز هم طبق برنامه پیش رفتم.
به کارهام رسیدم.
مطالعه کردم. 
پیاده روی رفتم.
یه هدیه برای خودم خریدم.
غذای خوب خوردم.
چای و میوه خوردم.
ظاهرا همه چی عالیه.
ولی یه دفعه دوباره دلم گرفت. این بار یاد پدرم افتادم.
هیچکس نمیتونه برای یه دختر جای پدرش را پر کنه. هیچکس.
همیشه فکر میکنم اگه پدرم بود زندگی من الان چجوری بود؟
اگه پدرم بود همیشه مواظبم بود، هوامو داشت.
اگه پدرم بود من انقدر ترسو نبودم، اضطراب جدایی نداشتم.
اگه پدرم بود کسی جرات نداشت اذ
 در کتاب تفسیر تسنیم جلد 19 ذیل النساء/82 (افلا یتدبرون القرآن و لو کان...)آمده است که بررسی چیزی پس از چیز دیگر را تدبر می گویند(از نظر مفردات) و در این آیه تدبر به معنای تأمل و دقت در یک آیه با در نظر گرفتن همه آیات قرآن است...ایشان ویژگی تدبر مطلوب در آیه مذکور را در نظر گرفتن همه آیات می دانند نه بسنده کردن به یک یا چند آیه به صورت مجزا و فارغ از توجه به سایر آیات؛ به عبارت دیگر باید نسبت هر آیه را از نظر محتوا و معارف با کل قرآن دریافت و این همان نگ
توی اینستاگرام بودم که کلید  explore رو همین جوری زدم یکی از مطالبی که اومد و حتما هم تصادفی هست! عکسی بود از صفحه ی خانم مسیح علی نژاد با این سوال بالا!گفتم بهتره از خود آقای فردوسی بپرسیم که نظرشون چیه، گشتم و مطالبی پیدا کردم که پای عکس صفحه ی خانم علی نژاد کامنت بذارم که دیدم مسدود شده ام!یادم نمی یاد کی به صفحه ی ایشون سر زدم و چی گفتم ولی همین رو مطمئنم که همیشه سعی ام این بوده که مودبانه صحبت کنم ولی ظاهرا این خانم پر مدعا تحمل حرفای مودبانه
قرآن می گوید که کتابی برای هدایت "مُتّقین"است:
ذلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ ۛ هُدًى لِلْمُتَّقِینَاین کتاب که هیچ شکی در آن نیست هدایتگر(راهنمای) پرهیزکاران است
بقره/۲
قاعدتاً پرهیزکاران،متقین (اهل تقوی و خداترسی) نیازی به راهنمایی و هدایت ندارند چون هدایت شده هستند که جزو پرهیزکاران قرار گرفته اند.از اینجاست که موضوع "هدایت"در قرآن یک بحث چالش برانگیز است.از چه نظر؟چون از یک طرف و بر اساس محتوای آیات قرآن ، رسولان و انبیاء برای هدایت
بلاخره تمام شد.رمانی ۸۰۰ صفحه ای که ظاهرا انتشارات نگاه، فقط آنرا ۲۷ بار چاپ کرده...داستانی به شدت زنانه و زنانه پسند...مطول و دارای حشو و اضافات زاید.به ضمیمه تلاش نویسنده برای اظهار فضل و ارائه معلومات خود در جای جای داستان.اما یک دائره المعارف خوب از ضرب المثل ها و تمثیل های فارسی.نویسنده خیلی خوب و بجا از ضرب المثل ها و تمثیل های فارسی در داستان استفاده کرده. به گونه ای که علاوه بر آشنایی با عبارات تمثیلی، محل کاربرد و منظور تمثیل نیز بخوبی
با سلام خدمت دوستان و همراهان وبلاگ«منتظرالمهدی313» محمد باقر علیرضالو هستم ادمین وبلاگ «تــلنــگـرتــفـکـر»
دوست عزیزمون ظاهرا مدتی سرشون شلوغه و ان شاء الله بتونم تو این مدت مطالب در خوری رو قرار بدم.
در ابتدای کار « اللهم عَجّل لِوَلیکَ الفرج»
یاعلی.
بعضی چیزها هیچوقت از دل آدمی در نمیرود
هیچ وقت...
روزها که بگذرد،هفته ها،ماه ها،و شایدم سالیان سال هم بگذرد
بازم یادت نمیرود حرف ها و کارهایی که باعث شد همیشه بهش فکرکنی
حالا چه خوب و یا چه بد...
شاید کوچک باشد،شایدم بزرگ،شاید حرف خوب و شایدم حرف بد
توهین،تهمت،یا خوبی و یا نیکی و یا بزرگی
بعضی چیزها واقعا از دل من در نمیرود
موقع خواب به یادشم،موقع غذا به یادش،موقع استراحت،موقع کار،
موقعی ای که تو چهره همون افرادی که این حرف را به من زدند یادش م
Imag sensor OV  (1/2.7) Inch
چه معنایی دارد؟
قصد ما در این کانال ارائه توضیحات ساده می باشد و اتفاقا بعضی از اصطلاحات  تخصصی ظاهرا پیچیده که اهمیت بالایی هم دارند، با توضیحات ساده قابل تبیین هستند.
Image sensor
یا حسگر تصویر قطعه بسیار مهمی از دوربین هست که تصویر را به سیگنال الکتریکی تبدیل می کند که برند حسگر و قطرش به اینچ مهم بوده و در قسمت مشخصات درج می شود.
مثلا در خط اول متن، حسگر تصویر برند او وی یا OmniVision
 و اندازه آن یک تقسیم بر دو ممیز هفت اینچ می باشد.
کتاب جدید ترجمه و شرح بدایة الحکمة جلد اول ، نوشتهٔ علامه سید محمد حسین طباطبائی ، ترجمهٔ دکتر علی شیروانی، نشر دارالفکر. 
هنوز شروع نکردم و فقط میدونم که در مورد فلسفه است بعد متنهای عربی داره با ترجمشون که توی کنکور ظاهرا از این هم سوال میاد واسه یکی از درسها. ترجمه هم شده. نمیدونم چجوری باید بخونم راستش. امیدوارم قلقش دستم بیاد. بریم که داشته باشیم. و اینم که چهار جلد هست این کتاب. من فهرستشو که نگاه میکردم محتواش برام جالب میومد. دیگه ببین
پمپئو فرموده قاآنی را هم می زنیم!
ظاهرا عین الاسد به پشمشان هم نبوده! نهایتا قولنجشان را گرفته باشد!
اینجاست که انسان این طور می فهمد که ایران خانم را مخیر کرده اند میان مصاف جدی و یا لحاف مذاکره!
به هر حال خون توی کار هست! 
با ماست که شرف و عزت را انتخاب کنیم یا ذلت و لذت را!!!( لذت کجا بود.....توی لحافی که آرمانهای نازنین ما با این نره غولها جمع شوند؟)
-----------------------------
بعد نوشت: دیشب یکی از دانشجوهای افغانستانی برای انتخاب واحدش زنگ زده بود به همسر
کلمات اکسیر عجیبی هستند. حروف و ضرب و وزن آن ها. انگار که از عالمی ماوراء این دنیا می آیند. جایی دیدم که ابن عربی هم نظری چنین دارد و رساله ای نوشته است در خصوص مکنونات حروف. که از عالمی مافوق ادراکات بشر می جوشند. القصّه،‌ این روزها شده است از خواب که بر می خیزم ناخودآگاه بیت شعری بر زبان دارم. در ضمیر ناخودآگاه. مثلا دیروز بی هیچ مناسبتی ظاهرا، برای نماز صبح که برخواستم این بیت بسیار زیبای حافظ بر زبانم بود که "فغان که آن مهِ نامهربانِ مهرگسل/
سامسونگ ساعاتی پیش در اقدامی ظاهرا تصادفی، تصاویری از پرچم‌دار بعدی‌اش، یعنی گلکسی S20 را روی وب‌سایت خود منتشر و دقایقی بعد آن‌ها را حذف کرد.
سامسونگ از مدت‌ها پیش کار روی نسل جدید گوشی‌های پرچم‌دارش را آغاز کرده است. این خانواده از گوشی‌ها که در ابتدا از نام گلکسی اس ۱۱ برای آن‌ها استفاده می‌شد، درنهایت قرار است با نام گلکسی اس ۲۰ (Samsung Galaxy S20) روانه‌ی بازار شود. وب‌سایت رسمی سامسونگ ساعاتی پیش تصاویر منتسب به گوشی گلکسی S20 را منتشر
دیشب یه قسمت مهم از کارو انجام دادم و امروز دادمش برای تصحیح.
خیلی از چیزی که نوشتم راضی ام و توی تصحیح هم موارد گرامری کمی برطرف شده و جایگزینی فعل ها. ظاهرا از لحاظ مفهومی خوب پیش رفت و منطقی نوشتمش.
حس می کنم باری از رو دوشم برداشته شده. جمعه اون یکی بخش کارو انجام میدم.
 
دشمن عزیز دوباره برگشته (فردا تو شهرمون شایع میشه که آیدا با یکی دشمنی خونی داره :||)
به خاطر همین دوباره نشستن پشت سیستم برام سخت شده
با قرص و اینا خودمو دارم حفظ می کنم و سعی
ماه گرفتگی امشبو از دست ندین. ظاهرا ماه گرفتگی بعدی که در ایران قابل رویت باشه سال ۱۴۰۲ هست.
ماه گرفتگی جزئی که با چشم غیر مسلح قابل دیدن هست از ساعت دوازدهو نیم شروع میشه.و اوجش ساعت ۲ هست.و ساعت ۳ و نیم هم با خروج ماه از بخشی از سایه زمین ماه گرفتگی جزئی تموم میشه.
البته ساعت ۴ و ۴۷ به طور کامل ماه از نیمسایه زمین خارج میشه و ماه گرفتگی تموم میشه.ولی فک کنم بازه ی قابل مشاهده با چشم غیر مسلح همون از ساعت ۱۲ و نیم تا ۳ و نیم هست.
حتما یه نگاهی به آس
تو دوران دانش آموزیم یه بار که مامانم داشت راجع به آیندم حرف میزد، در باب اسم همسرم یهو اسم سینا به زبونش اومد. از همون موقع این اسم موند! هروقت بحثی میشد با همین اسم بود.
در تمام عمرم شاید کلا دو تا سینا رو از نزدیک دیده باشم!
یه دوستی دارم، شیش سال و نیم پیش که درباره ازدواج ازش پرسیدم گفته بود خیلی دلش میخواد زودتر ازدواج کنه. جدیدا پروفایلاش بودار شده! ظاهرا داره ازدواج میکنه
طبق رسم بعضیا که تا مجردن عکس خودشونو ممنوع میدونن واسه گذاشتن رو
حالا کاری به این نداریم که فال حافظ وحی منزل نیست و همه کار را نباید به فال و استخاره گذاشت و این حرف ها اما ظاهرا فال گرفتن رایج ترین روش استفاده ما از دیوان خواجه است؛ به خصوص در ایامی نظیر شب یلدا و سال تحویل که جمع های خانوادگی برپاست و برای سرک کشیدن توی کار همدیگر هم که شده، مدام سفارش فال حافظ برای این و آن می دهند.
این است که با فال حافظ شروع می کنیم که مثل ادب، آداب دارد. اول با هم یک مروری کنیم این آداب و رسوم را و بعد می رویم سراغ ای
سی‌و‌پنج سالشه، کار و ماشین داره و در آیندهٔ نزدیک خونه‌دار هم می‌شه ظاهرا. وقتی جوون‌تر بوده اون طور که عرف و مرسوم جامعهٔ الان ماست، دوست اجتماعی و معمولی و واقعی و .... هم داشته. تقریبا به اندازهٔ اون یکی همکارمون که ده پونزده سال ازش بزرگتره و زن و بچه و به نظرم مسائل جدی‌تری داره تو زندگی، به سیگار و سیگار کشیدن وابسته است. و حالا تصمیم گرفته ازدواج کنه، در حالی که روابط آزادش، به دخترا بدبینش کرده و اگه از من بپرسید، واقعا نمی‌دونه از
همه شواهد حاکی از این هستند که گوگل به شدت در حوزه همکاری برای ساخت بلندگوهای هوشمند همراه با دستیار صوتی فعال شده است. ظاهرا گوگل قصد دارد رقابت با آمازون را از آنچه پیشتر شکل گرفته بود هم شدیدتر کند.
طبق جدیدترین اطلاعاتی که در اختیار رسانه‌ها قرار گرفته شرکت‌های مختلفی امسال بلندگوی هوشمند معرفی می‌کنند که در میان آن‌ها حضور شرکت‌هایی مثل JBL، لنوو، ال‌جی و سونی بیشتر جلب توجه کرده‌اند چون احتمالا صفحه‌‎نمایش خواهند داشت و از دستیا
یکی از نگرانی‌های من این است که وقتی شما همراه من این فیش‌های ظاهرا قاطی پاطی را تعقیب می‌کنید چه بر سر روح و روان تان می‌آید؟ در انتها با خودم می‌گویم خب شاید اگر در جایی دیگر شک و شبهه ای مطرح شود شما یادتان بیاید که این بحث در فیشنگار هم مطرح شده بود و اگر لازم شد می‌آیید و از پاسخ‌های کامنت‌گذاران عزیز فیشنگار استفاده می‌کنید. (مرسی که هستید 2)
«برنامه‌نویس‌ها خجالتی هستند». «گیک‌ها احساسات ندارند.»‌ و «گیمرها از ضعف مهارت‌های اجتماعی رنج می‌برند». ظاهرا انسان قرن بیست‌و‌یکمی بیشتر از هر زمان دیگری علاقه دارد همه‌چیز را دسته‌بندی کرده و ویژگی‌های مشخصی را به هر کدام اختصاص دهد. شما هم احتمالا بارها جملاتی مشابه این را می‌شنوید، می‌خوانید یا حتی به زبان می‌آورید. گاهی به خصوص در شبکه‌‌های اجتماعی و شاید هم دورهمی‌های خانوادگی، این نام‌گذاری‌ها و دسته‌بندی‌ها به ان
یا زنی که می‌خندد و می‌خندد و ظاهرا شاد ترین زنی‌ست که به عمرتان دیده اید،اما بعد از ترک شما می‌رود خودش را از فلان پل معروف پرت می‌کند پایین و داستان‌ش تمام می‌شود و یاد و نام‌ش طوری از ذهن همگان پاک می‌شود ،انگار نه انگار او هم روزی زنده بود و نفس می‌کشید.یا پیرمردی که تکیه زده به پشتیِ پشت‌ش و نفس های آخرش را می‌کشد و زل که بزنی به چشم‌هایش، چیزی نمی‌بینی جز غمِ مطلق.بعد سر می‌گذارد روی تکه‌ای پارچه و جان می‌دهد؛آن‌قدر بی‌صدا که
تجربه‌ انتقال علی انصاریان و علیرضا نیکبخت واحدی نشون داد جنجال و تقلا برای در صدر و صحنه موندن و تصویه حساب‌های نابخردانه حکایت همون فردیه که می‌زنه بچه‌اش رو می‌کشه تا ماتحت همسایه بسوزه. حالا هم ظاهرا گادوین منشا یادش رفته که بعد بازی با الدحیل تو یک چهارم نهایی جام باشگاهای آسیا و اون کامبک بیادماندنی عکسش رفت رو پروفایل شبکه‌ اجتماعی خیلی از ما هوادارها و همون‌جا هم موند. البته شاید هم براش مهم نیست! خلاصه هر چی هست فقط یکی به گوشش
بسم الله...
نمیدونم یهو چی شد که برام عادی شد خیانات...
بی رگ شدم...
بی تفاوت شدم...
یا نه دلم آروم شده که بهم نگفته ولی پشیمونه...
هی راه به راه آه میکشه که انگار ناراحته منو شکونده...
کاش میومدی و ازم دلجویی میکردی که میدونم در حقت خیانت کردم...
میدونم ظلم کردم...
میدونم نابودت کردم...
اما پشیمونم،منو ببخش...
تکرار نمیکنم، قول میدم...
ولی نگفتی...
ظاهرا آروم و شادم اما
دلم پره از یه غم بزرگ از یه بغض بزرگ که منتظر بهانه س بترکه...
تو خلوتم گریه میکنم تا آروم

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

pc software